در گذر زمان ...

حرف های عاشقانه من

در گذر زمان ...

در گذر زمان
آرام آرام
اما قرص و محکم

از بیابان های سنگلاخ
با اندکی آب بر دوش
خسته اما امیدوار

ثانیه ها و لحظه ها
چون حلقه های زنجیر
می گذرند از پی هم

ولی میدانستم و مطمعن بودم
آن طرف این کوههای سخت و سرد

آن طرف این زخم های پر از درد
دشتی پر از سرسبزی و گل خواهد بود

روزگارانی خوش و خرم …

پس نفس نفس زنان
بی هیچ وقفه ای
با دلی سرشار از امید
قدم هایم را بر می دارم
و می دانم زیرپایم سفت است
و می دانم زیر پایم سفت است…


سلام 

نوشتی به کرمانشاه علاقه داری ، من در کرمانشاه. 

شعرهای خودته ؟ 

منم شعر میگم ولی در اوزان عروضی. 

دنبال کنی ، وبت میزنم در دنبال شده هایم. 

پاسخ مدير:
سه شنبه ۲۳ بهمن ۹۷, ۱۱:۲۴

سلام

به دنبال شدهام اضافه شدین

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در فارسی بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
nn