امید

حرف های عاشقانه من

دگر از درد تنهایی...

دگر از درد تنهایی، به جانم یار می‌باید
دگر تلخ است کامم، شربت دیدار می‌باید

ز جام عشق او مستم، دگر پندم مده ناصح
نصیحت گوش کردن را دل هشیار می‌باید

مرا امید بهبودی نماندست، ای خوش آن روزی
که می‌گفتم: علاج این دل بیمار می‌باید

بهائی بارها ورزید عشق، اما جنونش را
نمی‌بایست زنجیری، ولی این بار می‌باید


اگر نشانی ام را بپرسند...

اگر نشانی‌اَم‌ را بپُرسند،
می‌گویم‌:
تمام‌ِ پیاده‌روهای‌ جهان‌!
اگر گُذرنامه‌ بخواهند،
چشمان‌ِ تو را نشانشان‌ می‌دهم‌ !
می‌دانم‌ که‌ سفر کردن‌ به‌ دیارِ چشمانت‌،
حق‌ِ طبیعی‌ِ تمام‌ِ مَردُم‌ِ دُنیاست‌ !


و بی تو لحظه ای ...

و بی تو لحظه ای حتی دلم طاقت نمی آرد
و برف نا امیدی بر سرم یکریز می بارد
چگونه بگذرم از عشق ، از دلبستگی هایم ؟
چگونه می روی با اینکه می دانی چه تنهایم ؟


متن ترانه کشور عشق - امید

در کشور عشق هیچ کس رهبر نیست
هیچ شاهی به گدا سرور نیست


باورم کم کرده اند ای بهترین

اما تو باور کن مرا
اما تو باور کن مرا

زورقی در موج دریا باش و 
ناگه یار و یاور کن مرا
یار و یاور کن مرا

سر بلند کن ، ماه من شو ، غرق حیرت کن مرا
عاشقم من پیش مردم درس عبرت کن مرا
سر بلند کن ، ماه من شو ، غرق حیرت کن مرا
عاشقم من پیش مردم درس عبرت کن مرا

nn