باور

حرف های عاشقانه من

خفته ای در خاطرم

خفته ای در خاطرم
در آغوشی نهانی
میان مرزی از شب احساس
تا صبح لرزان دستان نیازم
هرگز نیست
آنچه در باور
شبهای عاشقانه است
غم من …


رفتی و ندیدی...

رفتی و ندیدی که چه محشر کردم
با اشکتمام کوچه را تر کردم
وقتی که شکست بغض تنهایی من
وابستگی ام را به تو باور کردم


دوست داشتنت..

دوست داشتنت
همه چیز را
زیباتر کرده است
همه چیز را…
باور کن
من هم زیباتر شده ام
از وقتی که به تو فکر می کنم


دوباره دل

دوباره دل هوای با تو بودن کرده

نگو این دل دوری عشق باور کرده


nn