دوست

حرف های عاشقانه من

حواسم پرت زیبایی ات شد

حواسم پرت زیبایی ات شد !
منِ دست و پا چلفتی
نصف بیشتر شعرم را ریختم زمین!
فقط ماند…
یک دوستت دارم ساده !


دوست داشتن تو..

دوست داشتنِ تو
بذری ست که هیچ گاه
هیچ زارعی قادر نیست
مطابق آن را در جهانم بِکارَد


تو را دوست می دارم.

تو را دوست می‌دارم
بی آنکه بدانم تو ضرورتِ منی
آب را که می‌نوشی
هوا را که می‌بلعی
نمی‌فهمی جیره‌بندی چه مکافاتی‌ست
تنها در نبودِ تو بود
که فهمیدم
دوست داشتنِ تو
مایه‌ی حیات من است…


هر که با مرغ هوا دوست شود...

هر که با مرغ هوا دوست شود

خوابش آرام ترین خواب جهان خواهد بود


کاش دستت..

کاش دستت
به دوست داشتنم
بند بود …


تو را دوست دارم

“تو را دوست دارم ”
و این دوست داشتن
حقیقتی است که مرا
به زندگی دلبسته میکند …


از روزی که تو را دیدم

از روزی که تو را دیدم
سطر و ستون
عمودی و افقی
تمام جدول ها
شده اند؛
هشت حرفی!

” دوست دارم”


دوست داشتنت..

دوست داشتنت
همه چیز را
زیباتر کرده است
همه چیز را…
باور کن
من هم زیباتر شده ام
از وقتی که به تو فکر می کنم


چقدر می توانی خوشبخت باشی...

چقدر می توانی خوشبخت باشی
وقتی که می دانی
کسی هست که تو را
با همه ی آنچه که هستی
دوست می دارد ….


ای آنکه دوست دارمت اما ندارمت...

ای آنکه دوست دارمت اما ندارمت
بر سینه می فشارمت اما ندارمت

ای آسمان من که سراسر ستاره ای
تا صبح می شمارمت اما ندارمت

در عالم خیال خودم چون چراغ اشک
بر دیده می گذارمت اما ندارمت

می خواهم ای درخت بهشتی، درخت جان
در باغ دل بکارمت اما ندارمت

می خواهم ای شکوفه ترین مثل چتر گل
بر سر نگاه دارمت اما ندارمت


nn