نوشته

حرف های عاشقانه من

بارانی..

بارانی
یا
آفتابی
فرقی نمی کند
در سرم هوای دیدن توست !


حرف دل





 اگه یه دختر برای اولین بارتو تمام دوران زندگیش دست کسی رو جز پدر و برادراش گرفت.

برای اولین بار کلمه دوستت دارم رو به کسی گفت.

اگه برای اولین بار به کسی اعتماد کرد.

اگه برای اولین بار بخاطر *تو* پاگذاشت رو غرورش

اگه برای اولین بار طعم بوسه رو حس کرد….

قسم به وجدانت…

قدر همه ی این*اولی*ها رو بدون!

اون *فقط به خاطر تو* این کارها رو انجام می داد!

راحت ازش نگذر……..

دل نوشته مجنون من

از وقت دیدار شدم مجنون بیمار تو

از نگاهی دل سر کشم شد تیمار تو

دلم سخت با نگاهی شود رام عشق 

نرم شد دل، با نگاهی خام  عشق تو

همچو مجنونی آواره در پی لیلای خود

ویرانه کرد دل را این سیل چشمان تو

شناور گشته دل در این دریای روی تو

همچو صیاد غرقه دراین طوفان موی تو

بوسه بر باد خزونی سیاوش قمیشی

بوسه باد خزونی،با هزار نامهربونی،
زیر گوش برگ تنها،
میگه طعمه خزونی...!
برگ سبز و تر و تازه،رنگ سبزشُ می بازه،
غرق بوسه های باد و
وحشت روزای تازه
می کَنه دل از درخت و،میشه آواره کوچه
کوچه ای که یادگارِ
روزای رفته و پوچه...
می شینه گوشة کوچه، چشم به آسمون می دوزه
می کُنه یاد گذشته،
دلش از غصه می سوزه...
یاد باد...!
یادِ گذشته شاد باد!
این دلِ زرد و تهی،
در حسرتِ دیدار باد...!
یادِ روزایی که کوچه،زیر سایه تنم بود،
مهربون درختِ عاشق، مستِ عطر نفسم بود
سهمِ من از بوسه باد،
چی بگم ای داد و بیداد!
همه زردی و تباهی،
مُردن و رفتن از یاد...
 

دل نوشته دختر تنها

این لحظه!

دیگه زندگیم داره ته میکشه

از دلم پیاده شو...آخرشه

آره...چقدر زود گذشت...این لحظه!

همان لحظه ای که بی تفاوت از آن گذشتیم

ای کاش قدرش را می دانستیم

نمیخوام در به دره پیچ  خم این جاده شم ...

دلبری دارم که در دل بیقراری می کند

دلبری دارم که در دل بیقراری میکند

میکُشد هر روز جان و راز داری میکند

نیست بیجا کانکه خورشید ازپیِ دیداراوست

گرکه با شمعی چو من ناسازگاری میکند

تا نگارم را کند دور از گزند ِ روزگار

ماه شبها روی بامش پاسداری میکند

دل نوشته کوتاه من

آه اگر آزادی سرودی می خواند
کوچک
همچون گلوگاه پرنده ای
هیچ کجا دیواری فرو ریخته برجای نمی ماند
سالیان بسیاری نمی بایست
دریافتی را
که هر ویرانه نشان از غیاب انسانی است …

دل نوشته غمگین من

خدایا مگر بودن او در کنارم چقدر از جهانت را میگرفت ؟

 

.

.

شاید آرام تر می شدم
فقط و فقط . . .
اگر می فهمیدی ، حرفهایم به همین راحتی که می خوانی نوشته نشده اند


دل نوشته احساسی رومانتیک من

دیگر همه نقطه ضعفم را فهمیدند
از من که چیزی میخواهند ، جان تو را قسم میخورند …
.
.
این جاده یه من می خواهد و یه تو و یه جفت دست گره خورده به هم ، آن هم از نوع کور !
.
.
روزی چند بار دوستت دارم
یکبار وقتی که هوا بَرَم می دارد ، قدم می زنیم
وقتی که خوابم می آید ، تو می آیی
یکبار وقتی که باران ناز می کند ، دلِ ناودان می شکند و می بارد
وقتی که شب شروع می شود ، تمام می شود
یک بار دیگر هم دوستت دارم !
باقیِ روز را
هنوز را
“افشین صالحی”
.
.
میان هر نفسی که میکشم همهمه ای است از همه پنهان …
اما از تو چه پنهان ؟
میان هر نفسی که میکشم تـــو هستی که میکِشم تو را ، که میکُشی مرا …


nn