شعر بیقراری

حرف های عاشقانه من

شعر بیقراری

ندیدم شهی در دل آرایی تو

به قربان اخلاق مولایی تو

تو خورشیدی و ذره پرور ترینی

فدای سجایای زهرایی تو

نداری به کویت ز من بینواتر


ندیدم کریمی به طاهایی تو

نداری گدایی به رسوایی من

ندیدم نگاری به زیبایی تو

نداری مریضی به بد حالی من

ندیدم دمی چون مسیحایی تو

نداری غلامی به تنهایی من

ندیدم غریبی به تنهایی تو

نداری اسیری به شیدایی من

ندیدم کسی را به آقایی تو

امید غریبان تنها کجایی؟

چراغ سر قبر زهرا کجایی؟

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در فارسی بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
nn