دگر

حرف های عاشقانه من

دیده از اشک و دل...

دیده از اشک و دل از داغ و لب از آه پُر است ؛
عشق در هر گذری رنگ دگر می ریزد..


دگر از درد تنهایی...

دگر از درد تنهایی، به جانم یار می‌باید
دگر تلخ است کامم، شربت دیدار می‌باید

ز جام عشق او مستم، دگر پندم مده ناصح
نصیحت گوش کردن را دل هشیار می‌باید

مرا امید بهبودی نماندست، ای خوش آن روزی
که می‌گفتم: علاج این دل بیمار می‌باید

بهائی بارها ورزید عشق، اما جنونش را
نمی‌بایست زنجیری، ولی این بار می‌باید


nn