ای که گفتی به اسم من کسی رو نداری


ای که تو گفتی به اسم من کسی رو نداری       دیگه آدم شدی و به من نیازی نداری

من که رفتم خط زدم خط سیاه رو نام تو


مگه تو بویی نبردی از مرام و معرفت رفتی و من و فروختی به غریبه عاقبت



 رفتی و من و فروختی به غریبه عاقبت

می خوام این فكر تو رو از تو سرم بیرون كنم خونه ای كه ساخته بودیم توی دل ویرون كنم


می دونم یه روز میشه میای سر حرفای من اما اون روز دیگه دیره تو دیگه مردی واسه من


چی خیال كردی من و ول كردی تو دستای باد چطوری دلت اومد عشقمون و بردی ز یاد

مگه تو بویی نبردی از مرام و معرفت رفتی و من و فروختی به غریبه عاقبت


 رفتی و من و فروختی به غریبه عاقبت

آمدی ای جانم به قربانت ولی حالا چرا ؟     حالا که من افتاده‌ام از پا چرا ؟ 

به ما هم سری بزن ، سه پیام قبلی هم بخوان.

Eurasia1 وب اصلی. 

پاسخ مدير:
سه شنبه ۲۳ بهمن ۹۷, ۱۱:۲۶

باشه سر میزنم

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در فارسی بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
nn