دوشنبه ۲۵ دی ۹۶ ۰۹:۱۶

- ۱۲,۳۶۹ بازديد
- ۲۱۸ ۲۲۷
- ۰ نظر
به هوای تو من تو خیاله خودم بی تو پرسه زدم منو برد به همان شبی که به چشای تو زل میزدم
من به دنیای تو با این احساس ناب عادت کردم بعد از آن شب سرد هر نگاه تو را عبادت کردم
آه که نبودت به من آتشه جان زد سوختم از این عشق که تو را بی وفا کرد
من شدم آن کس که روم پی مستی قلبه مرا تو شکستی
دل به تو دادم که غمم برهانی نشوی تو هم آن کس که به درد بکشانی
کاش که شود که باز که یه روز تو بیایی و بمانی
ای که تو گفتی به اسم من کسی رو نداری دیگه آدم شدی و به من نیازی نداری
من که رفتم خط زدم خط سیاه رو نام تو
مگه تو بویی نبردی از مرام و معرفت رفتی و من و فروختی به غریبه عاقبت
زندگی با صدا شروع میشه ، بیصدا تموم میشه . . .
عشق با ترس شروع میشه ، با اشک تموم میشه . . .