برای خودم مردی شدم…
بی صدا گریه میکنم این روزا…
در سکوتی سخت…
ای دنیا مواظبم باش…
قلبم هنوز…
دخترونه میتپه…!

- ۱۰,۹۰۴ بازديد
- ۰ ۲
- ۰ نظر
برای خودم مردی شدم…
بی صدا گریه میکنم این روزا…
در سکوتی سخت…
ای دنیا مواظبم باش…
قلبم هنوز…
دخترونه میتپه…!
وقتی دل ِمن از همه دنیا کلافه است
وقتِ قرار ما دو نفر، کُنجِ کافه است!
می نوشم از نگاه تو یک استکان غزل
دیگر چه جای گفتن ِ حرف اضافه است؟!
تصویرهای زشت، فراموش می شوند
تا چشم، محوِ آینه ای خوش قیافه است!
بی عشق ِدوست، جاذبه ای نیست در جهان
دنیا بدون ِروی تو حرفی گزافه است
وقتی که رنگِ چشمِ تو شد سرنوشتِ من
دیگر چه جای قهوه و فال و خُرافه است؟!
ما با زبانِ شعر و غزل حرف می زنیم
اظهار ِعشق ما دو نفر در لَفافه است!
هر شب برای وصل، توّسل نموده ای
تعویذِ اشکهای تو لای ملافه است !
تا در ره عشق آشنای تو شدم
با صد غم و درد مبتلای تو شدم
لیلیوش من به حال زارم بنگر
مجنون زمانه از برای تو شدم
کو عشق ِجوانی که ز من خاطرهها ساخت؟!
حالی که شدم پیر ، کم آورد دلم را
بنگر که فراتر ز جنون رفتهام آخر
گیسوی چو زنجیر ، کم آورد دلم را
تا در ره عشق آشنای تو شدم
با صد غم و درد مبتلای تو شدم
لیلیوش من به حال زارم بنگر
مجنون زمانه از برای تو شدم
تا در ره عشق آشنای تو شدم
با سد غم و درد مبتلای تو شدم
لیلیوش من به حال زارم بنگر
مجنون زمانه از برای تو شدم