دلم

حرف های عاشقانه من

چقدر بغض کردم...

چقـدر بغـض کردمـ کنـارم نبـودی

هـزار بـار دلـم خواسـت ببـاره تـو نبـودی

نبـودی ببـینـی چقـدر سـوت و کـورم

چقـدر بـی قـرارم چقـدر بـی عبـورم


یک جرعه ز جام تو ....

یک جرعه ز جام تو تمامست تمام 

جز عشق تو در دلم کدامست کدام

در عشق تو خون دل حلالست حلال

آسودگی و عشق حرامست حرام


کاش می دیدم چیست

کاش می‌دیدم چیست
آنچه از چشم تو تا عمق وجودم جاری است
آه وقتی که تو لبخند نگاهت را
می‌تابانی
بال مژگان بلندت را
می‌خوابانی
آه وقتی که توچشمانت
آن جام لبالب از جان‌دارو را
سوی این تشنه جان سوخته می‌گردانی
موج موسیقی عشق
از دلم می‌گذرد
روح گل‌رنگ شراب
در تنم می‌گردد
دست ویرانگر شوق
پرپرم می‌کند ای غنچه رنگین، پرپر
من در آن لحظه که چشم تو به من می‌نگرد
برگ خشکیده ایمان را
در پنجه باد
رقص شیطان خواهش را
در آتش سبز
نور پنهانی بخشش را
در چشمه مهر
اهتزاز ابدیت را می‌بینم
بیش از این سوی نگاهت نتوانم نگریست
اهتزاز ابدیت را یارای تماشایم نیست
کاش می‌گفتی چیست
آنچه از چشم تو تا عمق وجودم جاری است


چقدر اتفاقی..

و چقدر اتفاقی
تو همانی که دلم می خواهد…


خنده ام میگیرد

خنده ام میگیرد

وقتی پس از مدت ها بی خبری

بی آنکه سراغی از این دل آواره بگیری

میگویی : دلم برایت تنگ است

یا مرا به بازی گرفته ای

یا معنی واژه هایت را خوب نمیدانی

دلتنگی ارزانی خودت 

تمام آن چیزی که...

تمامِ آن چیزی که درباره‌ی تو در سرم هست،

ده‌ها کتاب می‌شود،

اما تمام چیزی که در دلم هست،

فقط دو کلمه است،

دوستت دارم

کو عشق جوانی...

کو عشق ِجوانی که ز من خاطره‌ها ساخت؟!

حالی که شدم پیر ، کم آورد دلم را

بنگر که فراتر ز جنون رفته‌ام آخر

گیسوی چو زنجیر ، کم آورد دلم را


رو به روی پنجره دیوار که باشد...

رو به روی پنجره دیوار باشد بهتر استبین ما این فاصله “بسیار” باشد بهتر است

من به دنبال کس‍ی بودم که “دلسوزی” کند

همدمم این روزها سیگار باشد بهتر است

من نگفتم آنچه حلاج از تو دید و فاش کرد

سر نوشت “رازداری”، دار باشد بهتر است!

خانه ی بیچاره ای که سرنوشتش زلزله است

از همان روز نخست آوار باشد بهتر است

گاه نفرت حاصلش عشق است، این را درک کن

گاه اگر از تو دلم بیزار باشد بهتر است


به خداحافظی تلخ تو....

به خداحافظی تلخ تو سوگند نشد

که تو رفتی و دلم ثانیه ای بند نشد

لب تو میوه ممنوع ولی لبهایم

هر چه از طعم لب سرخ تو دل کند نشد


در دل دردیست...

در دل دردیست از تو پنهان که مپرس
تنگ آمده چندان دلم از جان که مپرس
با این همه حال و در چنین تنگدلی
جا کرده محبت تو چندان که مپرس


nn