مساحت مشخصی ندارد
گاهی به اندازه
یک دل است وگاهی
به بزرگی یک دنیا
یادبگیریم
بادل کوچکمان یک دنیا
عـشـق بورزیم

- ۱۰,۹۲۷ بازديد
- ۱ ۲
- ۰ نظر
یک جرعه ز جام تو تمامست تمام
جز عشق تو در دلم کدامست کدام
در عشق تو خون دل حلالست حلال
آسودگی و عشق حرامست حرام
وقتی دل ِمن از همه دنیا کلافه است
وقتِ قرار ما دو نفر، کُنجِ کافه است!
می نوشم از نگاه تو یک استکان غزل
دیگر چه جای گفتن ِ حرف اضافه است؟!
تصویرهای زشت، فراموش می شوند
تا چشم، محوِ آینه ای خوش قیافه است!
بی عشق ِدوست، جاذبه ای نیست در جهان
دنیا بدون ِروی تو حرفی گزافه است
وقتی که رنگِ چشمِ تو شد سرنوشتِ من
دیگر چه جای قهوه و فال و خُرافه است؟!
ما با زبانِ شعر و غزل حرف می زنیم
اظهار ِعشق ما دو نفر در لَفافه است!
هر شب برای وصل، توّسل نموده ای
تعویذِ اشکهای تو لای ملافه است !
آدم گاهی چه گرم میشود
به یک ” هستـــــــــــــــــــــم ” ؛
به یک ” نتــــــــــــــــــــــــرس ” ،
به یک ” نـــــــــــــــــــــــوازش ” !
به یک ” آغـــــــــــــــــــــــوش” …
امشب یک فانوس بیشتر
در انتظارت می ایستم
امشب طوری عاشقانه
در انتظارت می ایستم
که آنگاه خورشید به خود بیاید
و ببیند که چگونه تمامم را
در کنار اسکله تنهایی ام
بی صدا فدایت کرده ام